خدايا...

براي تنهايي هايم

خدايا...

۱۳۴ بازديد

چگونه بخوانمت؟ چگونه يادت كنم؟ كه شرمسارم از اينكه چون تو خدايي و چون ما بندگاني چون تو مهربان وبنده نواز وبخشنده و چون بندگاني بي رحم و متجاوز

 



خدايا !


شرمسارم كه بندگانت به نام تو سر از تن جدا ميكنند.



خدايا !


خجلم كه بندگان تو به نام تو آزار و شكنجه مي دهند و حقوق انسان ها را زير پا مي گذارند.

 



خداوندا


شرمسارم كه بندگان تو با نام تو حكومت مي كنند و دلهاي اميدوار به تو را مايوس مي سازند.

 



خدايا !


غصه دارم كه مدعيان راه تو در حالي مشعول زر اندوزي هستنددر حالي كه مرداني شرمسار از فقر و نداري نزد زن و همسر خود سر در گريبان مي كنند.



خدايا !


شرمسارم از اين همه ريا و دقل بازي! دلهايي كه نور تورا نديده اند اما زبان و ظاهر آنها تو را فرياد مي زند.

 



خدايا !


شرمسارم كه بر درو ديوار شهرم همه جا نام توست اما دريغ از اينكه در رفتار و كردارها بتوانم ترا بيابم.

 



خدايا !


خجلم كه ما بندگان از نعمتي چون فكر و انديشه خود بهره نمي بريم و عاقبت آن را نصيب و قسمت تو مي دانيم.

 


خدايا !


شرمسارم كه ما نمي خواهيم ترا آنگونه كه هستي بشناسيم.

 



خدايا !


شرمسارم كه هنوز آنقدر تورا نشناخته ايم كه تصور مي كنيم براي رابطه با تو بايد كسي يا چيزي را نزد تو روان كنيم.

 


خدايا !


خجلم كه از زمان بت پرستي تا كنون نوعي پرستش در ذهن ما نقش بسته كه به ما اجازه نمي دهد بيشتر ترا بشناسيم و هنوز خوي بت پرستي در وجود ماست.



خدايا !


شرمسارم كه در آسمانها به دنبال تو مي گرديم در حالي كه تو با مايي و اگر خود اراده كنيم دست ما را ميگيري.

 


خدايا !


از اين ناراحتم كه روزي بسياري از درهاي علوم را بر روي خود بگشاييم و هنوز شناختمان از تو تنها در همين حد باشد.



خدايا !


شرمسارم كه نمي بينيم تو خارج از قوانين طبيعي هستي هرگز هرگز عملي انجام نمي دهي با اين حال همه ما بندگان دست به دعا بر مي داريم كه : قوانينت را به نفع كار ما تغييرده!

 


خدايا !


خجلم كه جهالت خود را به تو نسبت مي دهيم.و هرگونه كم و كاستي و كوته انديشي خود را ناشي از قوانين تو مي دانيم. در حالي كه قوانين طبيعي تو افراد متفكر و صاحب انديشه را ميطلبد, كه بدانند اين قوانين ازلي و ابدي است.

 


خدايا !


شرمسارم كه در طول تاريخ همه آنان كه خواستند به درستي تو را به مردم بشناسند, شكنجه داديم و به نام كافر آنها را بر دار كرديم. و از آنان روي بر گردانديم چرا كه آنان مي خواستند تعقل را به جاي تعبد پيشه ما سازند.

 


خدايا !


خجلم كه چون فكر نمي كنيم به حقيقت نمي رسيم پس ناچار مي شويم موهومات را خيلي راحت بپزيريم.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.